قلم زنی های ناشیانه

فرشته ها

جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۱۱ ب.ظ
بال ندارد،گاهی هم خسته و رنجیده می شود،
نمیبیند
من را نه،خودش را...
آنقدر که غرق نوجه به فرزند ناخلفی چون من شده
این اسطوره محبت و دلسوزی!
و من و محبت چون ماهی و دریا
خدایا می شود فراموش کنید؟
تو و فرشته هایت؟
خطاهای این غریق ناشکر محبت را؟
می ترسم از غضب تو
که چشم به دل مادرم دوخته ای!
پشیمانم از صدای بلندم در مقابل فرشته ات
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی